بور و سفید

درکل از دیدن فیلم آس و پاس خوشمان آمد . بقول یکی از وبگاه ها این فیلم مرز کمرنگی است بین واقعیت و خیال ... من میگم مرز گشادی است بین واقعیت و خیال هم خندیدیم ؛ هم یکی دوجا نزدیک بود گریه مان بگیرد . ولی درکل فیلم شاد و قشنگی بود . احساس کاملتر و بهترمان راهروقت حالش بود بیان میکنیم . درکل ارتباط خوبی مابین ما و این فیلم برقرار شد . هرچندجاهایی ازفیلم احساس کردم همه ش مسخره است . اما این احساسه به طول نینجامید و باعث نشد تلویزیون و همه چی را خاموش کنیم .نشستیم فیلم مان را دیدیم و کلی هم خندیدیم + نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۹/۰۲ساعت 23:55  توسط بور و سفید  بور و سفید...

راستش یکسال پیش یه مورد بهم معرفی کردن رفتم دیدمش . البته گفتن ازشوهرش جداشده و یه بچه 7ساله داره که پیش خودش نیست . ظاهری خوب بود و خیلی از ملاک های ظاهری ک درنظرداشتم رو داشت و اصلا هم بهش نمیومد ک این قضایا توزندگیش بوجود اومده باشه . سن و سالی هم نداره ...  از این جهت که من هنوز اول راهم و تجربه اینچیزا ندارم و ممکنه این قضایا توذهنم بخوره از فکرکردن بیشتر رو این نورد خودداری کردم . با یکی ازدوستان ک صحبت میکردیم و این قضیه که ممکنه توذهنم بخوره رو میشکافتیم گفت البته بحث جوانمردی و نادیده گرفتن اینها مسأله ی دیگه ایه و بعضیا ازروی جوانمردی با اینطور موارد ازدواج میکنن.  اصلا خاطره خوشی از جوانمردی و اینها ندارم و به این فکرنمیکنم . چون در مورد قبلی شاید یکی از قضایایی ک باعث شد با اون دختر عقدکنم موضوع جوانمردی بود .... دقت کنید میگم یکی از موارد این بود که فکرمیکردم این دختر بااین ظاهرگناه نداره و اگه من بگیرمش جوانمردی کردم وگرنه ممکنه چندان خواستگاری نداشته باشه .  البته فکرهم نمیکردم ک آنقدر توذوقم بزنه و باعث آزارم بشه .  دیگه وقتی میخواد یه کاری صورت یگیره همه عوامل دست ب دست هم میدن .  + نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۶/۰۹/۱۰ساعت 23:25  توسط بور و سفید  بور و سفید...

بور و سفید...

بنام جان آفرین ...اسم بور و سفید رو از این جهت برای وبلاگم انتخاب کردم چون دوست دارم برای ازدواج يه جورايي همسرم ازنظر ظاهري خوب باشه ، همچنین آراسته به اخلاق و معنویات ، چون تجربه تلخي از ناديده گرفتن ظاهر دارم .از خدا میخوام یکی از این دخترها که مناسب من باشه نصیبم کنه تا بتونیم با همدیگه به آرامش و خوشبختی برسیم ، برای من ظاهر همسرم خیلی مهمه بخاطر اینکه نمیخوام به کسی جز همسرم عشق بورزم . در این زمینه تجربه ی بدی دارم ... با دختری که از نظر ظاهری زیاد مناسب نبود عقد کردم به این امید که زیبایی ظاهری در موفق بودن زندگی تأثیر زیادی نداره و اخلاق و معنویات مهمتره و علاقه باید در طول زندگی بوجود بیاد ، اما ظاهر و اخلاقش شدیداً تو ذوقم زد ، خیلی سخت بود ، روزهای اولش نمیخواستم به جدایی فکر کنم ، اما این تلخیها و ناکامیها من رو به جایی رسوند که چاره ای جز جداشدن واسم نموند ،شاید آزمایش الهی بود . هرچی بود نباید زندگی اینقدر تلخ میشد که آسایش رو ازم میگرفت ، چون نفس ازدواج و تشکیل زندگی رسیدن به آرامشه ! از خدا کمک خواستم و خدا هم جوابم رو داد و تونستم ازش جدا شم ، دیگه نمیخوام اشتباه کنم چون طعم تلخ بی علاقگی رو چشیدم .از خدا میخوام نعمتش رو در حقم کامل کنه و اونی که همیشه دنبالشم رو هرچه سریعتر برسونه . اگر میخوائید مفصلتر درباره من بدونید پروفایلم فعاله . حرفای دلم رو خیلی ساده، را بور و سفید...